راه رفته را برمیگردیم تا کلید را به دوستم که به اصطلاح حواسش پرت شده و کلید آپارتمانش را در ماشین ما جا گذاشته، بدهیم و خانوادهای را که با دلهره منتظر بازگشت ما هستند، خرسند سازیم.
مسلماً جاماندن کلید موجب فشارهای روانی دیگری نیز بر آن خانواده شده است. همه ما در زندگی خود با اتفاقاتی نظیر این واقعه روبهرو شدهایم و بر اثر چنین اتفاقاتی مضطرب یا هراسان شده و واکنشهایی نظیر عرق سرد، افزایش ضربان قلب، فشار خون، هول شدن، دستپاچه شدن، داد زدن، خشک شدن دهان، درد و سوزش معده و... داشتهایم.
حوادث و موقعیتهایی که پاسخهای مربوط به استرس را سبب میشوند، ویژگیهای متفاوتی دارند. بعضی از آنها ناگهانی بروز میکنند و بعضی دیگر به تدریج اثر میبخشند، ولی ظهور ناگهانی مربوط به فشارهای روانی میشود که عوامل متعددی دارد.
موقعیتهای فشارآفرین
بعضی از این موقعیتها دوام زیادی دارند. مثل منازعه زن و شوهر و یا حضور در مناطق جنگی و فشارهایی هم هستند که دوام چندانی ندارند، مثل شرکت در یک مسابقه و یا مصاحبه.
شدت ناراحتی تاثیرمستقیمی بر فشارهای روانی (استرس) دارد. اگر بتوانیم وقوع حادثهای را پیشبینی کنیم، مسلماً فشار روانی کمتری احساس خواهیم کرد. قربانیان سیل و زلزله و حوادثی از این قبیل چون هیچ نفوذ و کنترلی بر موقعیت ندارند، فشار روانی شدیدی را تحمل میکنند.
نداشتن اعتماد به نفس، فشار ناشی از شکست را دوچندان میکند. مواجه شدن با یک سانحه ناگهانی سختتر از مواجهشدن با بحران بلوغ است که به تدریج رخ مینماید.
استرس
واکنشهای جسمانی به دنبال یک تحریک درونی یا بیرونی(محیطی) را استرس میگویند و به محرک یا عاملی که استرس را به وجود آورد، عامل «استرسزا» گفته میشود.
تمام انسانها روزانه در برابر عوامل استرسزای بسیار قرار میگیرند که این عوامل با پیشرفت تمدن و صنعتیشدن زندگی روند روبهرشد میگیرند. بسیاری از این محرکها تحت کنترل ما نیستند؛ مثل میهمانی که بدون قرار قبلی و به اصطلاح سرزده به دیدارمان میآید، وقتی وسایل پذیرایی نداریم دچار استرس میشویم. همچنین در روبهرو شدن با صحنه سرقت، شنیدن خبر فوت اقوام و اعتیاد نزدیکان و....
از آنجایی که تمام محرکهای بیرونی قادرند استرس ایجاد کنند، میتوان دریافت که تمامی استرسها نمیتوانند منفی و مضر باشند و فقدان کامل استرس نیز هرگز امکانپذیر نیست، چون انسان موجودی است زنده و موجود زنده نیز در معرض انواع محرکها قرار دارد و نمیتوان محرکهای بیرونی او را به طور کامل حذف کرد.
آنچه باید سعی در حذف کردن آن کرد، پیامدهای منفی استرس است. غذایی که در دهان میگذایم بزاقمان را تحریک میکند، صدایی که میشنویم حس شنوایی ما را تحریک میکند و... این واکنشها بیشمارند و جسم ما بنابر طبیعت خود واکنش متناسب را نسبت به آنها نشان میدهد؛ واکنشهایی که جنبه مثبت دارند. روانشناسان اصولاً علاقهمند هستند که جنبه منفی استرس را بررسی کنند تا از شدت آن بکاهند و از منظر آنان استرس به معنای منفی آن به کار برده میشود. در حالی که استرس میتواند جنبههای مثبت هم داشته باشد.
آقای ... به تازگی از کار اخراج شده بود که با خبر وحشتناک اعتیاد پسر نوجوانش در هم ریخت، به طوری که بر اثر فشار حادثهها دچار وحشتزدگی شده بود و وقتی شنید که مردی به سن و سال او بر اثر حمله قلبی درگذشته است، با وجودی که او را نمیشناخت با خود میپنداشت که او هم مانند آن مرد در خیابان دچار حمله قلبی میشود و جان میسپارد.
روانشناسان میگویند: ترکیبی از وقایع فشارآفرین که به تازگی رخ میدهند و عوامل شخصیتی فرد، فشار روانی را افزایش داده و رویدادی به ظاهر کماهمیت موجب اضطراب و وحشتزدگی درونی میشود.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اوضاع آشفته اجتماعی و فقر نیز به شدت حوادث فشارزای زندگی را افزایش داده، بر سلامت فرد و رفتار وی تاثیر میگذارد.
واکنش نسبت به استرس
دکتر حسینآزاد، آسیبشناس روانی میگوید: حالات هیجانی خاصی با واکنشهای فرد نسبت به استرس همراهند، بعضاً افسردگی و اندوه و گاه نیز تحریک و هیجان شدید و مهمترین حالتهای هیجانی بسیار بااهمیت را میتوان خشم، ترس و اضطراب نامید.
خشم
پاسخ فوری موجود زنده به استرس و ناکامی، معمولاً خشم است که به تدریج با حسد و کینه آمیخته شده موجب آسیبرساندن و نابود ساختن شیء یا فرد منبع ناکامی میشود. وقتی به فرهاد خبر دادند که مادرش در بستر بیماری است با خشم بسیار به طرف اتاق پدرش رفت و لگد محکمی به در اتاق کوبید و به این وسیله پاسخ فوری خود به استرس ناشی از بیماری مادرش را به منبع اصلی تصور خود بیان کرد.
ترس
خطرات به خصوص موجب ظهور ترس میشوند، ادراک خطر معمولاً ترس را برمیانگیزد. روانشناسان معتقدند که وجود ترس در افراد مختلف واکنشهای متفاوتی را ظاهر میسازد.
فاطمه خانم پس از شنیدن جواب آزمایش تشخیص سرطان در سینه خود با مراجعه به پزشکان متعدد درصدد معالجه خودبرآمد. در حالی که آقای زیدآبادی از مراجعه به پزشک خودداری کرد و غزاله علیزاده به کوههای مازندران پناه برده و خودکشی کرد. در روبهروشدن با خطر فوقالعاده مانند آتشسوزی یا سایر بلاها نیز اشخاص واکنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند.
اضطراب
ترس و تشویق در غیاب خطر واقعی و مخصوص اضطراب ممکن است با هیجانات مثبت مانند عشق و محبت با هم بیامیزند و احساسات دوگانه مانند خشم، نفرت، عشق و محبت را موجب شوند.
سازگاری با استرس
زمانی که میزان استرس از توانایی سازگاری ما با استرس بالاتر رود، سلامت روانی و حتی جسمانی ما به مخاطره میافتد.
خانم صولتی میگفت: روز بسیار سختی را گذرانیدم، همسرم به ماموریت چند روزه خارج از استان رفته بودم، دخترم امتحان تیزهوشان داشت، پسرم را هم باید نزد مادرم میبردم، ساعت را برای 6 و 30 دقیقه صبح کوک کردم.
وقتی بیدار شدم ساعت 7 و 30 دقیقه بود. صدای زنگ ساعت را نشنیده بودم. به سرعت خودم را بالای سر دخترم رسانده، او را برای رفتن به مدرسه بیدار کردم. سماور را به برق زدم، روی درجه تند که سریع آب جوش بیاید، به سراغ پسرم رفتم که در خواب لباسهای او را بپوشانم.
پسرم مثل کوره از تب میسوخت. به طرف تلفن رفتم که از مادر خواهش کنم به خانه ما بیاید و شماره نگرفت، از شدت دستپاچگی شماره دوم را اشتباه گرفتم دخترم را خطاب کردم که زودتر حاضر شود؛ او سرآسیمه دنبال جورابش میگشت، آشکارا میدیدم که استرس من به او نیز سرایت کرد. طفلک دور خودش میچرخید.
از اداره زنگ زدند و جلسه ساعت 8 صبح را یادآور شدند. چارهای نداشته به آژانس تلفن کردم، گفت: یک ربع صبر کنید، ماشین آماده نداریم. بالاخره ماشین آمد. پسرم را که به شدت تب داشت در آغوش گرفتم و دخترم صبحانه نخورده سوار شد. ابتدا او را به مدرسه رساندم و سپس پسرم را به مادرم سپردم.
در جلسه با تاخیر حاضر شدم و به یادم آمد که سماور درحال جوش باقی مانده، میزان استرس خانم صولتی مطمئناً بالاتر از توان سازگاری او با استرس بود و در صورت تکرار این وضعیت سلامت روانی و جسمانی او به مخاطره خواهد افتاد.
دلایل ایجاد استرس
روانشناسان علتهای اصلی استرس را در تغییرات و دگرگونیهای عمده زندگی، استرسهای بلندمدت، گرفتاریهای کماهمیت، ناکامیها و تعارضها میدانند.
تغییرات و دگرگونیها
همه تغییرات زندگی از جمله ازدواج یا جدایی به تعریفی دیگر، قلهها یا درههای زندگی، موقعیتهای استرسزا هستند.
به طوری که کارشناسان ارتباطات جمعی جدولی را طراحی کردهاند که در آن 41 موقعیت استرسزا به ترتیب اهمیت در آن قرار داده شده است.
با نمراتی که به هر موقعیت اختصاص یافته میزان کلی استرس فرد در یک سال گذشته، اندازهگیری میشود. برخی از موقعیتها عبارتند از: فوت همسر، فوت اعضای خانواده، تغییر در سلامت افراد خانواده، ازدواج، تغییر در وضعیت اقتصادی، شروع یا پایان تحصیلات، تغییر در شرایط کار، بازنشستگی، اختلاف با خانواده همسر و اعتیاد نزدیکان. شایان ذکر است که اگر میزان استرس از توانایی سازگاری ما فراتر رود، بهداشت روانی به خطر میافتد.
همان طوری که ذکر آن رفت انسانها در ادراک رخدادهای زندگی چه خوب و چه بد، تفاوتهایی دارند. یک رویداد معین ممکن است برای یک نفر استرس شدید ایجاد کند، اما برای دیگری چندان استرسزا نباشد.
استرسهای بلندمدت
همه موقعیتهای استرسزا، کوتاهمدت نیستند، برخی تا مدتها ادامه مییابند و سلامت روان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند. ازدواج، شغل نامناسب، طلاق و اعتیاد نزدیکان از این دسته هستند. متاسفانه پیامدهای این موقعیتها، گاه تا آخر عمر گریبانگیر هستند.
استرسهای بلندمدت معمولاً در محیط کاری وجود دارد و شخص مبتلا به این نوع استرس آن را به افراد خانواده خود منتقل میکند و آنان را دائماً تحت فشار قرار میدهد.
مادری میگفت: اصغر همیشه در محیط کار خود درگیر است و همیشه نگران حفظ شغل خود و از دست دادن آن است. هر وقت به خانه میآید، دائم صحبتهایش حول محور تهدید شغل و پست و مقامش است و این امر او را به شدت عصبی میکند به طوری که اغلب با اکبر درگیر میشود. از همینرو روانشناسان استرسهای بلندمدت را از مخربترین انواع استرس معرفی میکنند.
گرفتاریهای کماهمیت
گرفتاریهای کماهمیت مثل ایستادن در صفها، پیدا نکردن جای پارک و... میتوانند به منابع مهم استرس تبدیل شوند. این امر معمولاً در گرو گرفتاریهای بزرگ است. مثلاً طلاق به دنبالش تعویض خانه، جدا شدن از علایق و دلبستگیهای کوچک و بزرگ ایجاد میکند.
ناکامی
ناکامی حالت کسی است که در راه دنبال کردن یکی از هدفهای طبیعی خود به مانع برخورد کرده باشد. علت ناکامی میتواند درونی یا بیرونی باشد.
شیرین، قادر به مادرشدن نیست. یک ناکامی درونی را نمایش میدهد که باید با این ناکامی کنار بیاید تا آسیبی به جسم و روح او وارد نشود. آرزو به علت سن کم نمیتواند وارد سالن سینما شود. ناکامی آرزو بیرونی است.
تعارضها
گفتم که ناکامی را نباید طولانی کنیم، چون پیامدهای روانی نامناسبی پدید خواهد آمد.
برای برطرف کردن ناکامی یا باید مانع را از سر راه برداشت یا هدف را تغییر داد. عدم تصمیمگیری، تعارض را به دنبال خواهد داشت که هر اندازه تعارض طولانیتر باشد، ناکامی بیشتر و آسیب روانی افزونتر خواهد بود.
طبقهبندی حالت استرس
برای مبارزه با استرس نیاز به ابزار داریم به طوری که دو دانشمند فرانسوی پترسون و بیچ در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که انسان یک «آمارگر شهودی» است که در صورت تساوی تمام شرایط، تمایل دارد عملی را انتخاب نماید که بیشترین احتمال موفقیت در جهت سازگاری با استرس را دربرداشته باشد، چون عامل استرسزا موجب تغییرات فیزیولوژیک میشود. سلامتی در مبارزه با استرس حرف اول را میزند.
زدودن استرسهای منفی
آرمیدگی یکی از روشهای اختصاصی علمی کاهش استرس است که با شل و سفت کردن گرههای ماهیچه بدن انجام میگیرد که امروزه توسط روانشناسان و مشاوران، آموزش داده میشود و نقش بسیار مثبتی در کاهش آثار استرس دارد.
امکانات مالی
حمایت از کسانی که دچار ورشکستگی و یا بیماریهای گوناگون شدهاند، از میزان استرس آنان میکاهد. حمایت اطرافیان کمکهای ارزندهای برای روبهرو شدن با استرس ارائه میدهد.
توان اجتماعی شدن
افرادی که میتوانند با اجتماع ارتباط برقرار کنند کمتر در معرض آسیبهای استرسزا قرار میگیرند.
به تعریفی دیگر قدرت اجتماعی شدن به ما اجازه میدهد راحتتر آرزوها و تمایلات خود را انتقال دهیم و به این ترتیب استرس را کاهش دهیم.
کنترل درونی
یکی از مهمترین ابزارهای مبارزه با استرس است. داشتن رژیم غذایی سالم و پرداختن به ورزش و پیشگیری از مبتلاشدن به بیماری میتواند عوامل استرسزا را از فرد دور سازد.افکار مثبت و نگرشهای سازنده، خنده، اعتماد به نفس، اراده، امیدواری و نگرش مثبت از دیگر عواملی هستند که استرس را کاهش میدهند.